درباره وبلاگ


فرصتی برای مشاهدۀ دوردست نزدیک
آخرین مطالب
پيوندها


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 1
بازدید دیروز : 44
بازدید هفته : 1
بازدید ماه : 209
بازدید کل : 184608
تعداد مطالب : 63
تعداد نظرات : 54
تعداد آنلاین : 1

به سوی یگانگی
مکانی برای مشاهده دوردست نزدیک




ای خدا بنمای جان را آن مقام / که در او بی حرف می روید کلام

قدرت تکلم را یکی از امتیازات مهم بشر بر سایر مخلوقات می دانیم. واقعا هم همین طور است. اما این که گمان کنیم ارتباط از طریق کلام و نوشته، عالی ترین نوع ارتباط است، اشتباه است و نشانه نشناختن حقیقت وجود آدمی است.

اگر در خود عمیق شویم، می بینیم که آنچه بر زبان می آوریم، در آخرین منزل، که از دهان ما خارج می شود و به سمت گوش شنونده می رود (یا نوشته می شود) لباس لفظ می پوشد. لباس لفظ می پوشد، یعنی این که به یکی از زبان های رایج (فارسی، عربی، انگلیسی و ...) در می آید. قبل از آن که به لباس لفظ در آید، به صورت یک تصویر ذهنی در ضمیر ما شکل می گیرد. اگر ما میتوانستیم به نحوی آن تصویر را به ذهن مخاطب خود منتقل کنیم، دیگر محدودیت های زبان، از قبیل نبودن کلمه مناسب برای منظور ما یا معانی متعدد یک کلمه، دست و پا گیر ما نبود. بدون این محدودیت ها تصویر به ذهن مخاطب انتقال می یافت و حتی اگر مخاطب، متعلق به قوم و ملیتی دیگر بود، منظور ما را درمی یافت.

در یک سطح بالاتر، باید گفت حتی آن تصویر ذهنی، نیز از موطن دیگری نشأت گرفته است که معانی در آن موطن، بی صورت هستند. یعنی نه تنها به هیچ لفظ خاصی در نیامده اند، بلکه حتی به صورت ذهنی خاصی نیز در نیامده اند. در آن موطن، تنها معنای بی شکل حضور دارد. اگر ما می توانستیم معنای بی صورت را به مخاطب خود انتقال دهیم، حتی محدودیت های صورت ذهنی نیز دست و پا گیر ما نبود و ما می توانستیم اطمینان داشته باشیم که مخاطب منظور ما را به درستی دریافت کرده است.

البته متوجه هستید که به کار بردن کلمه مخاطب در اینجا از روی تسامح است. چرا که مخاطب یعنی کسی که مورد خطاب واقع می شود و خطاب یعنی گفتگوی زبانی. حال آن که در این مقام، خطاب و مخاطبه جائی ندارد. بلکه معنائی که صورت ذهنی کلام از آن نشأت می گیرد، منتقل می شود. به این ترتیب است که عصمت در دریافت شکل می گیرد.

برخی از وعاظ و نویسندگان در بحث نزول دفعی قرآن، انتقال داده ها در حافظه های کامپیوتری را مثال می زنند و به زعم خود گمان می کنند که به مثال خوبی دست یافته اند و از این طریق می توان به راحتی حقیقت امر را برای افراد مشخص کرد. حال آن که این ساده لوحی است که گمان کنیم دریافت آن حقایق عالی (نزول وحی) مانند انتقال میلیون ها بایت داده پراکنده صورت می گیرد. نزول دفعی قرآن و به طور کلی دریافت حقایق عالیه، یعنی آن که شخص به اندازه ای اوج بگیرد که به آن سطح از درک برسد که با معانی ارتباط برقرار کند. در آن مقام تفرقه و کثرت نیست. تدریج و زمان معنا ندارد. بلکه می توان گفت آن شکل از دریافت، حتما به صورت دفعی، صورت می پذیرد و امکان ندارد تدریجی باشد.

توضیح بیشتر باشد برای بعد. انشاء الله.



صفحه قبل 1 2 3 صفحه بعد